سلام خدا جونم سلام دوست جونیهام دیروز کلی با تلفن بازی سرم شلوغ بود با دوستام حرف زدم بعدم چند نفری بهم زنگیدن و زنداداش کوچیکه زنگید گفت فردا میخوایم بیایم چون داداشت خیلی دلتنگ مامان و باباست طفلکها ماههاست نیومدن گفت تولدشه اصلا هم یادش نیست میخوام سوپرایزش کنم میتونی کمکم کنی؟؟گفتم حتما گفت پس کیک و شمع با شما فردا راه افتادیم اس میدم گفتم باشه به اقای پدر گفتم و عصری باهم رفتیم کیک سفارش دادیم شمع و فشفشه یم و به مامی گفتم بادکنک بخرن. گفتم منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

اهنگ های نایاب چگونه از بيماري هاي رواني در امان باشيم دل شکسته شـــــوکـــــا پرشیا بوک | کتاب,کنکور,فیلم آموزشی,نقد و بررسی,فیلم و سریال دانلود کلیپ جدید rosalynfhq803 tapak تیم سایبری پیرو ولایت